بقچه نویس



خیلی می سوزه، مجبورم سکوت کنم، مجبور خود خوری کنم. جرأت گفتن و حرف زدن ندارم اصلا. دارم ذره ذره آب میشم. کاش کسی هم بود کنار من تا ولی همه میرن، چون همه خودشون رو میبینند، نیازهاشون رو.

خدایا دلم گرفته، میدونمم برای دلم کاری نمی کنی.


 راست گفتن تا خودت به یه دردی دچار نشی نمی تونی درکش کنی، 

عمق فاجعه رو فقط کسی میتونه بفهمه که تو عمقش باشه، 

کسی که دستش به جایی بند نیست.

کسی نمیتونه بفهمه چطور ممکنه بستنی طعم تلخی بده

و

سعی نکن کسی که حال خرابی داره رو نصیحت کنی، 

بجای این حرفا باهاش هم دردی کن تو نمیتونی حال او را درک کنی!


خدایا دلم داره می ترکه، این ماه عزیزت هم اومد، مهمون خونه ات هم شدیم اما درد دلمون آروم نگرفت، کم کم دارن سفره رو جمع می کنن و من استرس کل وجودمو گرفته اگر این ماهم رفت امسال هم فرصت از دست رفت چه خاکی به سرم کنم؟ خدا درد دلم تازه تر از همیشه است یه فکری حال دلم کن!


ﺭﻓﺖ ﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻔﺖ :

ﺴﺮﻡ ﺧﻠ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺑﺮﻧﺸﺘﻪ ﺧﻠ ﻧﺮﺍﻧﻢ .

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩند :

ﺻﺒﺮ ﻦ ﺴﺮﺕ ﺑﺮﻣ‌ﺮﺩﺩ .

ﺭﻓﺖ ﻭ ﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺩﺮ ﺑﺮﺸﺖ ﻭ ﻔﺖ :

ﺲ ﺮﺍ ﺴﺮﻡ ﺑﺮﻧﺸﺖ ؟!؟

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩند :

ﻣﺮ ﻧﻔﺘﻢ ﺻﺒﺮ ﻦ؟!؟ ﺧﺐ ﺴﺮﺕ ﺑﺮﻣﺮﺩﺩ ﺩﺮ .

ﺭﻓﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺴﺮﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺸﺪ . ﺑﺮﺸﺖ؛ ﺁﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩند :

ﻣﺮ ﻧﻔﺘﻢ ﺻﺒﺮ ﻦ ؟!؟

ﺩﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﺎﻭﺭﺩ . ﻔﺖ :

ﺁﻗﺎ ﺧﺐ ﻘدﺭ ﺻﺒﺮ ﻨﻢ . ﻧمیﺗﻮﺍﻧﻢ ﺻﺒﺮ ﻨﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻃﺎﻗﺘﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ .

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩند :

ﺑﺮﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺴﺮﺕ ﺑﺮﺸﺘﻪ.

ﺭﻓﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺪ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺴﺮﺵ ﺑﺮﺸﺘﻪ . ﺁﻣﺪ ﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻔﺖ :

ﺁﻗﺎ ﺟﺮﺎﻥ ﺴﺖ؟!؟ ﻧﻨﺪ ﻣﺜﻞ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻭﺣ ﻧﺎﺯﻝ ﻣ ﺷﻮﺩ . ؟!؟

ﺁﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩند :

ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭﺣ ﻧﺎﺯﻝ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻣﺎ

ﻋِﻨﺪ ﻓﻨﺎﺀِ ﺍﻟﺼّﺒﺮ ﺄﺗ ﺍﻟﻔَﺮﺝ…”

ﺻﺒﺮ ﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺸﻮﺩ ﻓﺮﺝ ﻣ ﺁﺪ…”


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

:) Adriana دل نوشته های من بهترین سایت کسب درآمد از وبلاگ و وبسایت به روز طراحي سايت و بهينه سازي سايت آثار و آرای دکتر عبداله صلواتی عاشقانه های رضا ونازنین مداد رنگی